ده قانـون کلـی بـرای زنـدگی
farhange.honare1
best
شنبه 10 فروردين 1392برچسب:, :: 12:8 ::  نويسنده : farhange

 ده قانـون کلـی بـرای زنـدگی

گروه
اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 قانون یکم

به شما جسمی داده شده. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید، باید بدانید که در طول زندگی در دنیای خاکی با شماست.

 قانون دوم

در مدرسه‌ای غیر رسمی و تمام وقت نام‌نویسی کرده‌اید که "زندگی" نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درس‌ها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، پس بهتر است به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرح‌ریزی کنید.

 قانون سوم

اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یک سلسله دادرسی، خطا و پیروزی‌های گهگاهی، آزمایش‌های ناکام نیز به همان اندازه آزمایش‌های موفق بخشی از فرآیند رشد هستند.

 قانون چهارم

درس آنقدر تکرار می‌شود تا آموخته شود. درس‌ها در اشکال مختلف آنقدر تکرار می‌شوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید می‌توانید درس بعدی را شروع کنید، بنابراین بهتر است زودتر درس‌هایتان را بیاموزید.

 قانون پنجم

آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست که در آن درسی نباشد. اگر زنده هستید درس‌هایتان را نیز باید بیاموزید.

 قانون ششم

قضاوت نکنید، غیبت نکنید، ادعا نکنید، سرزنش نکنید، تحقیر و مسخره نکنید، وگرنه سرتان می آید. خداوند شما را در همان شرایط قرار می‌دهد تا ببیند شما چکار می‌کنید.

 قانون هفتم

دیگران فقط آینه شما هستند. نمی‌توانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنکه منعکس کننده چیزی باشد که درباره خودتان می‌پسندید یا از آن بدتان می‌آید.

 قانون هشتم

انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این که با آنها چه می‌کنید، بستگی به خودتان دارد.

 قانون نهم

جواب‌هایتان در وجود خودتان است. تنها کاری که باید بکنید این است که نگاه کنید، گوش بدهید و اعتماد کنید.

 قانون دهم

خیرخواه همه باشید تا به شما نیز خیر برسد.

 

  فرخنده باد بر همگان مقدم بهار نوروز , جاودانه ترين جشن روزگار

http://www.dezfil.ir/wp-content/uploads/2012/03/455354_9D2PoPtB1.jpg
 

------------   --------

درس  اول

يك روز آقا كلاغه نشسته بود روي شاخه درخت و با تخماش بازي ميكرد. آقا خرگوشه كه داشته از اون زير رد ميشده نگاه ميكنه، ميبينه كلاغه اون بالا داره واسه خودش حال ميكنه. بهش ميگه: آقا كلاغه! فكر ميكني منم ميتونم بشينم اين زير با تخمام بازي كنم؟! آقا كلاغه هم ميگه: بعله كه ميتوني!
خلاصه آقا خرگوشه هم ميشينه زير درخت و شروع ميكنه با تخماش بازي كردن. هنوز پنج دقيقه نگذشته بوده كه آقا روباهه از پشت يك بوته ميپره و آقا خرگوشه رو يك لقمة چپ ميكنه...
 
نكتة مديريتي: براي اينكه آدم بتونه صبح تا شب بشينه يكجا و با تخماش بازي كنه، بايد اون بالا بالاها نشسته باشه!
 
درس دوم
يك روز حاج‌آقا كبك به اتفاق خانومش زير يك درخت بلند نشسته بودن و با آقا غازه گپ ميزدن.. همينجوري از هر دري گفتند، تا يهو حاج‌آقا كبك نگاه ميكنه به درخته و آهي ميكشه و ميگه: اي خدا جون، كاش ميشد من يك روزي رو يكي از اون شاخه‌هاي بالا مينشستم!
يك مدت ميگذره، آقا غازه حاج‌آقا كبك رو ميكشه كنار، بهش ميگه: رفيق، چقدر دوست داري امشب رو روی اون شاخه سركني؟ حاج‌آقا كبك ميگه: خيلي! حاضرم به خاطرش هركاري بكنم. آقا غازه ميپرسه: هركاري؟ حاج‌آقا كبك ميگه: هركاري! آقا غازه يك نگاه به كپل گوشتالوی حاج‌خانوم كبك ميندازه، يك ابروش رو ميندازه بالا، ميگه: هركاري؟! حاج‌آقا اول شاكي ميشه، مياد كه داد و بيداد كنه و خشتك آقا غاز رو بکشه سرش، كه يهو باز چشمش ميافته به شاخة درخت و آخر تصميمش رو ميگيره و ميگه: قبول!
خلاصه آقا غازه ميره اونور و يك دور سير ترتيب حاج‌خانوم كبك رو ميده و بعد با لبخند رضايت بر لب مياد و حاج‌آقا كبك رو بلند ميكنه و ميذاره رو يك شاخة درخت. حاج‌آقا كبك هم يك دو سه ساعتي داشته آخر حال دنيا رو ميكرده كه چشمش ميافته به شاخه‌هاي بالاتر، آقا غازه رو صدا ميزنه ميگه: برادر، راه داره من رو ببري چندتا شاخه بالاتر؟ آقا غازه باز يك ابرو رو ميندازه بالا، ميگه: راه كه داره حاجي، ولي كار ميبره! حاج‌آقا كبك هم ميگه: .......عمش بابا، برو به كارت برس!
خلاصه آقا غازه باز ميره پايين و يك دور ديگه  حاج‌خانوم كبك ميگذاره و بعد هم پرواز ميكنه مياد حاج‌آقاكبك رو ميگذاره نوك درخت. حاج‌آقا كبك ديگه واسه خودش تو اوج فضا بوده و كيفش به اتمام كوك، كه تو همون حال و احوال مزرعه‌دار مهربون كه يك كبك سفيد و چاق و چله روی نوك درخت توجهش رو جلب كرده بوده، با يك تير خلاصش ميكنه....
 
نكتة مديريتي: ....كشي و زن قحبه‌گي ممكنه آدم رو به شاخه‌هاي بالا برسونه، ولي آدم رو اون بالا نگه نميداره!
 
درس سوم
گنجيشك كوچولو توی يك روز سرد زمستون داشت بالاي يك مزرعه پرواز ميكرد. هوا اونقدر سرد بود كه بعد از يك مدت گنجيشك كوچولو تو هوا يخ زد و افتاد پايين.. يك مدت همينطور مثل يك گلولة يخ زده اونجا افتاده بود كه يهو آقا گاوه كه داشت از اونجا رد ميشد يك تاپالة مشتي با پدر مادر انداخت رو گنجيشك كوچولو.
چند دقيقه بعد گرماي مطبوع تاپالة آقا گاوه يخ گنجيشك كوچولو رو آب كرد و گنجيشك كوچولو هم كه حالا حسابي گرم شده بود، از شدت خوشحالي شروع كرد به آواز خوندن. صداي آواز گنجيشك كوچولو رسيد به گوش آقا گربه كه از همون نزديكي ميگذشت و اون هم صدا رو دنبال كرد و اومد بالاسر تاپالة آقا گاوه و با دقت گنجيشك كوچولو رو از اون تو درآورد و بعد هم با لذت خوردش...
نكتة مديريتي اول: هركسي كه تا گردن ميرينه به آدم، دشمن آدم نيست!
نكتة مديريتي دوم: هركسي كه آدم رو از تو گه نجات ميده، رفيق آدم نيست!
نكتة مديريتي سوم: اگه تا گردن تو گه گير كردين، لااقل دهنتون رو ببنيدن!
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 

 قرار نبوده تا نم باران زد، دستپاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر‌ بگیریم که مبادا مثل کلوخ آب شویم





قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی،
ناخن های مصنوعی، دندان های مصنوعی،
خنده های مصنوعی، آواز‌های مصنوعی، دغدغه های مصنوعی ...



هر چه فكر می‌کنم می‌بینم قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در رقابت های تنگانگ باشیم
تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم
این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟

 

آیا  به حرفی که می‌زنید وفادار هستید یا اغلب اوقات از انجام کاری که قول داده‌اید انجام می‌دهید سرباز می‌زنید؟ بسیاری از ما اغلب اوقات درگیر موضوعات اینچنینی هستیم. برخی از افراد می‌گویند که تماس می‌گیرند و دیگر با شما تماس نمی‌گیرند. برخی دیگر می‌گویند که پیگیر یک پروژه خواهند شد و در آینده این چنین نخواهد شد. برخی دیگر می‌گویند که کاری را در مدت زمان خاص انجام می‌دهند و متاسفانه زیر حرفشان می‌زنند.

شما نسبت به افرادی که اینگونه رفتار می‌کنند چه حسی دارید؟ کسانی که می‌گویند کاری را به انجام می‌رسانند، اما در واقع هرگز به عهدشان وفا نمی‌کنند.

قبل از صحبت راجع به اهمیت ایستادگی بر روی حرف‌هایمان، بعد نیست به این موضوع نگاه کنیم که چطور ممکن است یک فرد به حرفهایی که می‌زند عمل نکند، چه عواملی منجر به بروز این رفتار می‌شود؟

اگر از این دسته از افراد هستید، دو دلیل اصلی عامل بروز این رفتار در شما هستند:

- زمانی که فردی از شما درخواست می‌کند کاری را انجام دهید، شما برای اینکه وی احساس بدی نسبت به شما پیدا نکند سعی می‌کنید تا به او جواب مثبت دهید، حتی اگر خودتان علاقه‌ای برای انجام آن ندارید. در حالیکه اگر واقعاً نمی‌توانید، باید«نه گفتن» را بیاموزید و از آن بهره جویید.

- شما بله را می‌گویید و فکر می‌کنید که می‌توانید کار را انجام دهید، این در حالیست که بخش دیگر وجودتان در مقابل اینکه تحت کنترل قرار بگیرد مقاومت می‌کند. آیا این مهمتر است که تحت کنترل باشید یا اینکه بر سر حرفتان بمانید؟

پنج دلیلی که نشان می‌دهد یا باید چیزی را قبول نکنیم، و یا باید به قول‌مان عمل کنیم:

 کمال
برای من، انجام دادن آنچه که حرفش را می‌زنم، به معنی کمال و بی‌نقصی‌ام است. زمانی که بر سر حرفم نمی‌ایستم، احساسی بدی دارم. حرف من برای خودم ارزش دارد و من آن را سبک نمی‌گیرم. اما اگر شما حرفی می‌زنید یا قولی می‌دهید که برایتان ارزشی ندارد، باید علت را پیدا کنید.

 اعتماد و اطمینان
من به افرادی که بر روی حرفشان نمی‌مانند اعتماد نمی‌کنم. اگر کسی چندین بار زیر حرفش بزند، آن موقع است که من می‌دانم فرد مورد نظر قابل اعتماد نیست. پس من علاقه‌ام را نسبت به اینگونه افراد از دست می‌دهم و حاضر نیستم وقتم را با آنها تلف کنم. در حالی که این موضوع ناراحت کننده است، به خودم قبولانده‌ام که آنها نمی‌توانند بر روی حرفی که می‌زنند بایستاند و آن را همانگونه که باید و شاید انجام دهند.

 احترام به عهد
من دیگر برای افرادی که برای حرف خود ارزش قائل نیستند، احترامی قائل نمی‌شوم. زمانی‌که افراد به من می‌گویند کاری را انجام می‌دهند و از انجام آن سرباز می‌زنند، احساس بدی نسبت به آنها در درونم به وجود می‌آید. در ابتدای مسیر من به آنها یک راه گریز می‌دهم و فرض را بر این می‌گذارم که ممکن است مشکلی مانع از انجام کار توسط آنها شده است. اما در صورتی که وی کارش را بارها و بارها تکرار کند، من دیگر اعتمادم را به وی از دست خواهم داد و دیگر احتر

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان farhange.honare1 و آدرس farhange.honare1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 42
بازدید ماه : 111
بازدید کل : 83089
تعداد مطالب : 217
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



IranSkin go Up
حدیث موضوعی